همتـــــــــــــای شیـــــــــــرین زبــــــــــون

سلام به دوستای گل و مهربونم

انشالله که همتون خوب باشین ، ما هم خوبیم شکر خداااا

همتای بیست ماهه من اونقدر در صحبت کردن پیشرفت کرده که فکر نکنم هیچ کلمه ای وجود نداره که نگه

چند روز پیش اومده به من میگه

مامان چقد بانمکی.....نوکرم

وقتی چیزی رو بلند میکنه ،  مامان کبک (کمک) واااای کمرم شکست

مامان ... دوست دارم... عاشقم...i love you

همیشه رو جعبه یا رو بیسکویت و هر چیزی دنبال علامت استاندارد میگرده وقتی پیدا میکنه ، وااای مامان علامت اسکادارده

دست می زاره رو شکمش ... مامان گشنمه

بهش میگم همتای من وقتی ج  ی ش داری به مامان بگو.... باشه؟همتا میگه:چش مامان...اوکی

وقتی دارم سبزی پاک می کنم می گم همتا تمییز نیست دست نزن ، همتا: مامان سزی خامه نکن مامان دس نزن

وقتی شلوار جیب دار می پوشه، همتا: پول ندارماااا

تا تلفن زنگ می خوره گوشی رو بر می داره Hi how are you جدیدا گوشی تلفن رو بالا بالاها می ذارم دستش بهش نرسه ،همتا: تفن بده الو بده

حرفهای خوشمزه ای می زنه بعضی موقع می مونم از کجا یاد گرفته

فقط کافیه ازش بخوام همتااا بیا به مامان کمک کن

لباساشو تا می کنه ،میز رو پاک می کنه، منتظر می مونه لباسشویی کارش تموم شه بدو بدو سبد میاره لباسها رو می ریزه تو سبد ، سبد رو می کشه هی میگه وااای کمرم کمرم شکست . مامان لباس خیس مامان

می زاره رو بخاری ،مامان خش شد

اول همه صحبت هاش میگه مامان...

دختر باهوش من از 17 ماهگی تونست بخونه  32  کلمه انگلیسی رو بدون اینکه تصویری کنارش باشه براش می نویسم می خونه شاید هم بیشتر

هنوز زبان دیگه ای رو براش شروع نکردم

هر جا نوشته انگلیسی می بینه ذوق می کنه

خونه مادر بزرگم بودم رو یه ساک نوشته بود camel (شتر) روی دیوار هم عکس یه اسب بود . میگه : مامان camel camel من عکس رو دیوار رو نگاه کردم گفتم نه همتا horse با تعجب به من نگاه میکنه میگه : مامان camel. که یهو چشمم به ساک افتاد و من تا ساعتها

شعر بلده

همتا:یه توپ دارم گل گلیه

آبیه

هوا میره

توپ نناشتم

بابا عیییییییدی داد


سه تا شعر انگلیسی هم تا حدودی بلده آهنگشو خوب می زنه

عکس همتا رو ایمیل کردم واسه شرکت تو مسابقه پارک شادی  مجله شهرزاد امیدوارم که عکس همتای بی همتا رو  چاپ کنن

این هم عکسهای همتای بی همتای ما

http://upload.ninifa.com/images/5jdw0osyottn75crfaq.jpg

http://upload.ninifa.com/images/2607fxc619spfwu54n8d.jpg

بقیه عکسها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شب یلـــــــــــــــــــــــــــدا

سلام به همه دوستای گل و مهربونم

دیشب تولدم بود ،خونه مادر شوهرم بودیم کلی مهمون داشت، حدیث جونم سورپرایزم کرد واسم کیک گرفته بود کلی ذوق کردم ،همتا از من بیشتر فکر میکرد تولد خودشه رقص می کرد ،وقتی شمع رو فوت کرد چاقو رو برداشت کیک رو برید،اینقدر که فیلم تولدش رو نگاه کرده می دونه باید چی کار کنه

دیشب خیلی خوش گذشت اخر شب هم رفتیم خونه مامان بزرگم اون جا هم خیلی شلوغ بود تا وارد اتاق شدم همه با هم شعر تولدت مبارک خوندن ما هم کلی ذوق کردیم

حامد جونم هم آخرین نفری بود که بهم هدیه داد  با هدیه اش کلی منوخوشحال کرد .عزیزترینم ،مهربونم به خاطر همه زحمتات ممنونم، به داشتنت می بالم

دختر دایی جونمممممم تو وبش واسم یه پست گذاشته تولدم رو تبریک گفته باز هم سورپرایز شدم

خلاصه دیشب شب ذوق و سورپرایز شدن من بود

الان می خوام چشمامو ببندم یه آرزو کنم.............

واسه شب یلدا کارت یادگاری درست کردم

شعر داخل کارت رو آقا آرش گفته خیلی ازشون ممنونم

a7d8d2uewzk8ogmvl83.jpg

4p881ixzrwx9cf28qx4.jpg

بقیه عکســـــــــــها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شب یلدا شب تولد منه

                          http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif   شب یلدا شب تولدمhttp://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif


http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif    18500000امشب تولد منههههههههه تولد تولد تولدم مبارک18500000http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif

http://up.vatandownload.com/images/92px4doayz56bg8uc4.gif

عکسهای روز عاشــــــــــــــــــورا

http://up.vatandownload.com/images/2sn9zrzym9hxvq8es7a5.jpg

بقیه عکسها در ادمه مطلب

ادامه نوشته

برای خودم می نویسم

بعضی وقتها به خودم می گم کاش این اتفاق خواب بود و واقعیت نداشت.اما حالا... حالا این منم که محکم وایسادم.

قصه غصه ی جدید زندگی من شنیدن اتفاقی که باورش هنوز برای خودم سخت و دردناکه اما به لطف خدا و بزرگی رحمت و برکتش درهای آرامش داره به روی من باز می شه.

مادربزرگم دلم همیشه برات تنگ می شه دوستت دارم ،همیشه تو قلبم تو ذهنم می مونی.

 امروز روز زیبایی برای من بود چرا که با باریدن باران آغاز شد. البته کم وبیش هر روز داره باران می باره ولی باران امروز صبح فرق داشت یه نرمی و لطافت خاصی داشت.با اولین قطرات باران بر سر و صورتم یه احساس شیرینی درونم جون گرفت. من عاشق بارانم ترنمش وجودمو ارام می کنه، چه حس خوبی بدون چتر برو تا خیس خیس بشی تا اشکهای خدا رو احساس کنی .خدایا صمیمانه شکرت میگویم .دوستت دارم.

واکسن 18 ماهگیه خانوم طلا

سلام به همه دوستای مهربونممممممممممم انشالله که همتون خوبین .ما هم خوبیم خدا رو شکر

شب قبل از از واکسن زدن اضطراب شدیدی منو گرفته بود انگار می خواستم فردا برم کنکور بدم!!!

همتای من تحملش ماشالله خیلی بالاست و خدای مهربون رو از این بابت شکر می کنم

بعد از زدن واکسن ،بغضش گرفته بود اشک از گوشه چشمش پایین میومد و یهووووووووووووو جیغ

بردیمش دریا کلی ذوق کرد و آروم شد. وقتی آوردیمش خونه انگار نه انگار که واکسن زده فقط می پرید و شیطنت می کرد. تا سه چهار روز من و بابای مهربونش منتظر بودیم بلنگه ولی نلنگید که نلنگید!!!

آخه شنیده بودم واکسن 18 ماهگی خیلی درد داره و تا سه روز راه نمی ره بعدش می لنگه!

ولی دختر شجاع من اصلا نلنگید خیلی خوب هم راه می رفت نه گریه کرد، نه لج. خوب هم غذا می خورد (گوش شیطون کر).فقط شبش کمی داغ شده بود.

خدا رو شکر دیگه واکسن نداری تا 6 سالگی

اینجا همتا خانوم طلا تازه واکسن زده بعد از کلی شیطنت لا لا کرده

http://up.vatandownload.com/images/a3recmyzp5su4uyx51dt.jpg

بقیه عکسها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

یه عــــــــــــــیدی خیلی قشــــــــنگ

یه عیدی خیلی خیلی قشنگ از آقا آرش ....دست گلتون درد نکنه

http://www.irfreeup.com/images/63828929264707649788.gif

عـــــــــــیدت مبارک سیــــــــــــــده همتا


نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد
همتـــــــای علی نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

عید غدیر خم مبارک باد

سیده همتای بی همتای من عیدت مبارک

http://up.vatandownload.com/images/lkds42ktosbm20ez3pm2.jpg

 

عکسهای خـــــــــــــــــــانوم طلا

http://up.vatandownload.com/images/5zxnqqr5namnu8xg2p.jpg

http://up.vatandownload.com/images/8dm8qs7hsp32mdcu32p9.jpg

http://up.vatandownload.com/images/wjt3njxe1nrtuyapqfwm.jpg

ییلاق -جیرکل-چهلم مادر بزرگ عزیزم

http://up.vatandownload.com/images/y8csv0dxifc9k91mo1r.jpg

http://up.vatandownload.com/images/nmc2b88arlr2q9in4irf.jpg

حس و حال نوشتن ندارم

حس و حال نوشتن ندارم

دلم گرفته...دلم عجیب گرفته

کلی با خودم کلنجار رفتم که بالاخره امروز بنویسم

خیلی وقته دستم به نوشتن نمی ره...

تنها کاری که میکنم این روزها یه گوشه ای تنها گریه میکنم

مادر بزرگم (صداش می کردم ننه )رفت با رفتنش داغی رو دل همه گذاشت

هنوز باورم نشده

وقتی یاد چهره سرد ویخ زدش میوفتم یاد اون لحظه ای که تو غسال خونه دیدمش با تمام وجودم جیغ زدم و گفتم نگام کن منم مهدیه نگام کن  ، افتادم هی جیغ زدم گریه کردم...وقتی یاد اون بوسه ای که بر پیشونیش زدم ولبم یخ کرد میوفتم...

سخته بگم...

خیلی دلم گرفته مثل لحظه هایی که آسمون ابری میشه

دلم هوای تو رو کرده

اون لحظه ها ، اون روزها

دلم همیشه برات تنگ میشه...

میخوام گریه کنم...

خسته ام ...خسته...