❀♥♥♥همتــــــای بی همتــــــای من♥♥♥❀

دوستای گلم هر کی رمز می خواد بیاد بگه براش خصوصی می ذارم

+ نوشته شده در یکشنبه سوم مهر ۱۳۹۰ ساعت 16:24 توسط مهدیه |

مـــــــــــا اومدیــــــــم

سلام سلام

ما اومدیم

چهار روز شمال نبودما دلم خیلی واسه شمال تنگ شده بود هیچ جا شمال نمی شه

کیش خیلی خیلی گرم بود وشرجی

خیلی بهمون خوش گذشت همتا خانوم طلا اصلا اذیت نکرد خیلی حرف گوش کنه هر جا که می رفتیم نمی شد یکی ازش عکس یادگاری نگیره خلاصه عکسش و نقاشی هاش همه جا پخشه نمی دونم چرا بیشتر بهش قلم و کاغذ می دادن تا همتا براشون نقاشی بکشه.

پروازمون ساعت 9 شب بود ساعت 11 شب رسیدیم تا برسیم هتل 12 بود. فرداش رفتیم بازار پردیس 1 خوب بود به نظر من از نظر قیمت و تنوع نسبت به بقیه بازارها خیلی بهتر بود لباس بچه مارک دار هم فقط تونستم تو یدونه مغازه تو پردیس 1 پیدا کنم پردیس 2 بد نبود . مرکز تجاری خیلی گرون بود من که دست رو هر چی میذاشتم بالای 150 تومن بود. زیتون ،ونوس، هایپر مارکت،مرجان خوب نبود مفت نمی ارزید . کیش اصلا جای جنس خریدن نیست فقط برای تفریح و استراحت البته این مغازه دارهای بیچاره چه کنن کاش مثل قدیمها جنس ها تفاوت قیمت داشت با جاییکه زندگی میکنیم.دفعه دیگه برم کیش بیشتر از اینکه وقت واسه خرید بذارم میرم میگردم خصوصا لب ساحل.

کشتی اکواریوم خیلی جالب ودیدنیه ،کشتی یونانی خیلی خیلی قشنگه دلفین ها هم نرفتیم 5 ساعته بود بخاطر همتا اذیت می شد در کل سفر خیلی خوبی بود مخصوصا مامانم که با ما بود خیلی بیشتر بهمون خوش گذشت این هم عکسهای خانوم طلا

فرودگاه رشت

+ نوشته شده در یکشنبه سوم مهر ۱۳۹۰ ساعت 16:12 توسط مهدیه |

ســــــــــــفر به کیــــش

سلام به همه دوستای گلم انشالله که حال همتون خوب باشه ما هم خوبیم شکر خدا

جمعه همتا ی ناز من یکم تب کرد فکر می کردم داره سرما می خوره فرداش صورتش با باسنش و پاهاش دونه قرمز زد سرش هم سفید بود . همتا تو یک هفته یه جعبه خرما رو تموم کرد گرمی شده بود دخترم الان خوب شده خدا رو شکر.

یک سالی میشد که سفر نرفته بودیم هفته پیش بود که حامد بلیط واسه کیش گرفت کلی ذوق کردم خیلی دلم می خواست یه مسافرتی برم امروز میریم اولش پروازمون ساعت 18:45 بود که تماس گرفتن گفتن دو ساعت عقب افتاده شده 20:45 . مامانم هم همرامون میاد خیلی خوشحالم که مامانم میاد . خلاصه کلی ذوق کرده بیدیم جمعه بر میگردیم

امیدوارم که بهمون خوش بگذره

خداحافظ دوستای گلـــــــــــــــــم

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 8:56 توسط مهدیه |

عیدت مبارک سیده همتای من

سلام به همه دوستای گلم سلام به وروجک من

امروز رفتیم دریا یه لحظه چشم ازت برداشتم دیدم وسط اب نشستی میگی اب بازی اب بازی دریا دریا

+ نوشته شده در چهارشنبه نهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 18:23 توسط مهدیه |

همتا دخترک شیرین من

سلام سلام به همه دوستای گلم انشالله که همتون خوب باشین نماز روزه هاتون قبول ما هم خوبیم شکر

همتای من خیلی بلا شده کنترل کردنش واقعا سخت شده ولی حرف گوش کنه خانومه عسله من

خیلی خوب حرف می زنه از غر غراش هر چی بگم کم گفتم امروز کلاه عروسکشو در اورده می ده به من میگه

مامان هت هت یه پا خارجیه دخترکم

شعر می خونه گل .....گل

بارون .... بارون

مخصوصا جلو پنکه ،پنکه روشن باشه میره جلو اواز می خونه

تو کوچه ما گربه زیاده تا گربه می بینه یه سنگ بر می داره می ندازه میگه پیش پیش

چند روز پیش باباش بهم میگه امروز کجا بریم؟ گفتم نمی دونم کجا بریم؟ همتا: مامان ...د د

چند دقیقه بعد لباسشو بغل کرده دم در نشسته میگه: مال من.... د د

الهی مادر فدات بشه روز به روز شیرین تر می شی

خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکرت

همتای من تو این عکس 9 ماهشه

+ نوشته شده در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 18:31 توسط مهدیه |

♥♥♥گل نازم♥♥♥

همتایی بستنی یخی می خوره

پارک -رامسر

همتا غر غر می کنه

+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 12:40 توسط مهدیه |

همتا خانوم طلا

یه سلام گرم به همه دوستای خوب و دوست داشتنیم

از کجا بگم...............

21 تیر همتای من بد جوری مریض شد سه روز تب و ا س ه ا ل . تو این سه شب اصلا خواب نداشتم با استامینوفن و پاشویه هم تبش پایین نمیومد. وزنش خیلی کم شده الان شده 11 کیلو.

جمعه هم دیدم همتا بهتره با دوستان رفتیم قلعه رود خان . ماسوله خیلی خوب بود خوش گذشت .بچه شمالم تا به حال ماسوله نرفته بودم .خیلی خیلی قشنگه خیلی هم هوا خنک بود ولی شلوغ...............کلی عکس گرفتیم که سر فرصت میذارمشون.

شبش هم همتا باز تب کرد ولی از شنبه دیگه بهتر بود الان هم که شکر خدا خوبه.تو این هفته ای که گذشت با بابا جونش کلی دریا رفت کلی شنا کرد . دریا که میبینه میگه دیااااااااا ماهیییییی آب بازی

دایره لغات همتا خانوم طلا کلیییییییییی گسترش پیدا کرده دیگه کم کم داره جمله می گه

مامان

بابا

بابا حسی........... بابا حسین

مادر.................. مادرجونش

مانی................. مامانی (مامان خودم)

عمه...............بعضی موقع هم میگه عماااااااای

دایی ممو...............دایی محمود

امیر سی.........امیر حسین

اب بازی

میگم همتا دریا چی داره...میگه ماهی

وقتی باد بادک میبینه ...........بادی

باد بادی......... بادکنک

پچه بکوو........پشه بکش

وقتی میگم همتا پشه بکش محکم دستاشو به هم می زنه

و.....................

همتا سی دی انگلیسی رو هر 5 مرحله رو تموم کرد خیلی خوب انگلیسی حرف میزنه حقیقتش کلمات انگلیسی رو از فارسی بهتر تلفظ می کنه حتی وقتی من تلفظم غلطه اون درستش رو ادا میکنه

همتا سنجاق سرت کوووووووووو............... میگه bow bow

میگم هاپو.......... میگه dog هاپ هاپ

پیشی..........میگه cat میوووو

گاو...........cow ما مااااااا

میمون .......monkey رو خوب تلفظ نمی کنه میگه ماکی . ادای میمون رو هم در میاره

همتا hours چی کار میکنه؟ خودشو تکون میده

بیشتر حیوانات صدا و ادای اون حیوون رو بلده

و خیلی کلمات دیگه که بخوام بگم کلی میشه

حالا شاید از مهر یه زبان دیگه رو براش شروع کنم یا فرانسه یا المانی .

همتای من عاشق فوتبال و توپ تا توپ میبینه باید بلند شه یه شوتی بزنه.فوتبال نگاه کردن رو از کارتون بیشتر دوست داره یه جور غرق نگاه کردن فوتبال می شه انگاری همه چی از فوتبال میدونه. ولی چشماش فقط دنبال توپه.

دیروز عکس منو تو دفترچه دیده میگه مامان مامان هی بوس میکنه مامان فدات بشم

امروز هم تو اشپز خونه سینی رو یه مدلی گذاشتی که بری بالای گاز ببینی چه خبره...ولی خبری نبود